محل تبلیغات شما

★My Little Pony★



اینم از این^^
موضوع:رریتی و اسپایک باهم
خب یه عکسی مثل این بدین:
تا آخر این ماه وقت دارید
چیزایی که به امتیازتون اضافه میشه:
پیش هم باشن،عکس با کیفیت باشه،آدیت شده نباشه
چیزایی که از امتیازتون کم میشه:
فقط یکیشون تو عکس باشه،آدیت شده باشه‌،کیفیت افتضاه باشه
خب ببینم چه میکنید
تا ۲روز وقت دارید شرکت کنید
خب منتظر عکساتونم

سلام به همه پونی ها
مسابقهههههههههه!!!!!!!!!!!
موضوع :استارلایت و تریکسی با هم
میدونم میدونم سخته
چیزایی که باعث میشه امتیاز بگیرین:
باهم باشن_پس زمینه داشته باشه
حذفی ها:مصی_بهاره
خب اینم مسابقه آذر ماه
تا آخر این ماه وقت دارید عکس بدید
منتظر عکساتونم

صلام دوستان




<<





عیدتون مبارکککککککککککککک







تو ایام عید بهتون پارت هدیه میدمممممممممم








از من راضی این؟





راستی نویسنده های دیگه کجایین؟







راستی ادرس وبلاگم جدید زدممممممم







blackpink86.mihanblog.com





خوشحال میشم سر بزنید 





سال خوبی داشته باشید





بای

های گایز اومدم با
#زندگی پر ماجرا
پارت پنجم
*رریتی 
/پینکی
>رینبودش
&وامدا
$لیرا
=فلاترشای
+سانست
@توایلایت
%اپل جک 
--ماریانا
*فلاتر خودتی عزیزم؟.سرش رو اورد بالا اصلا متوجه ما نشده بود وقتی صدام رو شنید صدا براش اشنا بود=اوووووه رریتی عزیزم معلومه که خودمم اصلا متوجه شما نشده بودم*وااایی بیا بغلم ابنبات خجالتی منو بعد سفت بغلش کرذم$ف ف ف فلا فلاتر!!!تو اینجا چیکار میکنی؟ عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده بود.
/واااااایی اخجوننننننن یه کیک شکلاتی خوشمزه بهمون اضافه شد&هووووم صلام فلی خوبی من یه دعوت نامه برای بازی تو نقش فلوریدا تو فیلم او نیز خواهد رفت بهت دادم ولی تو هیچ جوابی ندادی!!!عزیزم من بعد از این که از ایالات رفتم  دیگه زندگیم خیلی بد شد و مجبور بودم تو انگلستان کار کنم و اون دعوت نامه هیچ وقت به دست من نرسید +هیی دخی خجالتی موافقی بریم کافی شاپ؟*همه موافق بودن ماهم راه افتادیم تو ران پاشنه کفشم شکست من به بچه ها گفتم برن نشستم روی یک صندلی و داشتم کیفم رو زیرو رو میکردم که یکهو.
ادامهههه دارد
ببخشید لاوا ولی من وقتم خیلی کمه و نتونستم بیشتر تایپ کنم ساری
بای بای تا بعد

 های گایز اومدم با
#زندگی پر ماجرا 
پارت چهارم
*رریتی
/پینکی
>رینبودش
&واندا
$لیرا
@توایلایت
+سانست
=فلاترشای
%اپل جک
--ماریانا
=امممممم من یه نظر دارم
*زود بگو ببینیم چیه
میتونیم ازش شکایت کنیم!
>وااات؟ عزیزم لطفا یکم به مغزت فشار بیار بریم چی بگیم این زودتر از ما خودکشی کرده
که لیرا از جاش بلند شد و رفت به سمت اون یارو که رو تخت دراز به دراز افتاده بود$ اون نمیتونه با این قرصا مرده باشه چون اگه 10000 تا از این قرصا بخوری چیزیت نمیشه ببینین من دستمو میزارم رو گلوش نبض داره زندسیکهو در باز شد @سلام دوستان من توایلایت اسپارکل هستم شماره یک ما امروز برای مهم ترین تصمیم زندگیمون اینجا جمع شدیمهممون متعجب به اون نگاه میکرذیم که یکهو اپل گفت% اگه تو شماره یکی پس اونکیه؟و خلاصه پس از کلی ماجراجویی متوجه شدیم که اون یارو برادر فلج فلاترشایه که وقتی میخواسته با ویلچر بیارتش تو نتونسته و فرار کرده و نهمین نفر وارد شده ولی اون اول نیومده بوده اول سانست و رینبودش اومدن و با دیدن اون یارو ترسیدن و اونو صحنه سازی کردن بعد اونا هم توایلایت اومده و خیلی داستانش طولانیه بزارید برگردیم به زمان حال.
+سلام عشقم چقد دلم برات تنگ شده بود
/سلام سانست سلام لیرا جونم خوبید منم دلتنگ شدم 
$ هی هی وا بدید منم حرف بزنم سلام پینکی چخبرمبرا؟
* سلام جمعتون جمعه خوشگلاتون کمه
& به به پینکی خانم لیرا خانم سانست خانم
/+$ سلام خوشگل خانما خوبید ؟؟؟؟
از زبان رریتی
که یکهو یک یخورد بهم =ببخشید خیلی متاسفم که خوردم بهتونبهش نگاه کردم سرش پایین بود ولی شناختمش فلاتر 4 سالی بود ندیده بودمش
اداااااامههههه دارد
چطور بود اگه نگین رمانو جمع میکنم میبرم اون یکی وب بدو اید تا رمان رو منتقل نکردم
بای بای عشقا
تا بعد

های گایز اومدم با
# زندگی پر ماجرا
پارت سوم
*رریتی
/پینکی
>رینبودش
&واندا
$لیرا
@توایلایت
+سانست
سانست و لیرا بودن تقریبا یه سالی میشد که ندیده بودمشون اهم اهم قبل از اینکه ادامه ماجرا رو تعریف کنم میخوام داستان اشنایی ما همگیمون رو براتون تعریف کنم
تقریبا 5 سال پیش بود که توایلایت از طریق سایتش ما رو برای خودکشیمون به یه قرار برد اخه اون موقع وضع روحی هممون داغون بود هممون هم دختر بودیم من رریتی رینبودش فلاترشای سانست اپل جک واندا لیرا ماریانا که دیگه ازش خبری نشد و خود توایلایت .راستش این کار توایلایت بود که کسایی که میخوان خودکشی کنن رو دور هم جمع کنه و با صحنه سازی اونا رو منصرف کنه ولی این دفعه فرق داشت اون صحنه سازی نکرده بود بزارید بیشتر توضیح بدم اون روز یه قرار ده نفره تو یه بیمارستان بود که هرکی یه کارتی رو باید پیدا میکرد ولی وقتی همه جمع شدیم *چیییی این شماره یک زودتر خودشو خلاص کرده>هاااا یعنی چی  قرار ما با هم بود.
عشقا چطور بود ادامشو زود میدم 
بای بای تا بعد

صلام دوستان اومدم با
#زندگی پرماجرا
پارت دوم
*رریتی
/پینکی
>رینبودش
&واندا
$لیرا
@توایلایت
*وااایی بیا بغلم!
از زبان رینبودش
در دل>اه اه حالم بد شد چقد اینا لوسن!
رفتم سمت میز و موبایلام رو برداشتم سورن پیام داده بود پیامش رو خوندم و بهش زنگ زدم و ده دقیقه باهاش صحبت کردم(همش گفتن عشقم عشقم من بودم)
دعوتم کرد بریم کافی شاپ و من هم قبول کردم ولی چند دقیقه بعدش پینکی زنگ زد و همه حرفایی رو که  به رریتی زده بود رو به منم زد. چه حیف شد کاش منم میتونستم برم  خوشبحال رریتی که سینگله*-*
از زبان واندا
همونطور که داشتم  با رریتی خوش و بش میکردم دیدم دش تو فکره & هی دش چی شده؟
> هه هیچی داشتم فکر میکردم 
* داشتم میگفتم! این دختره نلی بود تو دانشگاه یه فروشگاه لوازم ارایش زده به چه بزرگی اگه بدونی چند تا فروشنده زیر دستشه
&اع جدی چقدر ؟خوب!
*اره بابا تازه یه کیفیتی داره جنساش. حتما یه روز از این یه هفته که اینحایی رو میبرمت اونجا
& با کمال میل حتما مرسی.((اه اه این رریتی ام چقدر به فکر این چیزاس ولی بهتر از مکالمه با اون هم دانشگاهیای بیخود و دوستای خل و چلمه
چند ساعت بعد
از زبان پینکی
وای خدا باز این رریتی منو کاشت دو نفر از دور میان ولی رریتی و واندا نیستن اون او اونا.
ادامه دارد
جان من نظر بدید مرسی
بای بای تا پارت بعد

صلام دوستان رمان داریم
پارت اول
#زندگی پر ماجرا
*رریتی
/پینکی
>رینبودش
&واندا
از زبان رریتی*
*صبح زود با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم همونطور خوابالو گوشیم رو جواب دا
/سلام رریتی صبح بخیر امروز من و توایلایت و چند تا از بچه های دانشگاه میخوایم بریم بیرون تو هم میای؟
با خودم گفتم بدم نیس یکم ناز عشوه برای دوستای پینکی و کلاس گذاشتن*امممم چرا که نا پینکی جان خوشحال میشم باهاتون بیام
/خب خب پس ساعت 4 منتظرم!
که یکهو رینبو اومد تو اتاقم
> بیدار شدی رریتی بیا پایین صبحونه
که بدون اینکه من چیزی بگم رفت پایین منم رفتم که یکهو دیدم واندا نشسته روی صندلی * واااای عزیزم واندا خودتی چقدر دلم برات تنگ شده بود
& سلام رریتی جونم منم دلم برات تنگ شده بود
ادامه دارد
چطور بود ادامه بدم؟
بای بای تا بعد

استف کردی ت ثابت بوگو^^
موس:)
کدش:)
موس:)

کدش:)

سیلام
یه صفحه وردی اوردم درواقع چندتا گلکسی درست کردم
هر کی میخواد بگه راش نوشته بزارم
یکی هم متحرکه
قیمت همه:5صلوات بریا سلامتی خودم:)
قیمت متحرکه:4نظر ناقابل به ثابت:)

اینا هم نوع های دیگش:)

اندازشون بزرگه بخواین تغیر میدم:)


اینم متحرکه:

خواستین بگین مینویسم متن براتون
متنش رایگانه:)


اگه کپی کنی یا بدون قیمت برشون درای.
الهی عزیز ترین کساش بلای بدی سرشون بیاد!
من از اینکه ازم کپی کنین بدم میاد!
اگه بدون قیمت هم برشون دراین حلال نیستن!
همون دعایی که کردم!

اولی:3نظر به ثابت!
دومی:2نظر به ثابت!
سومی:4نظر به ثابت!
چهارمی:4نظر به ثابت!
اگه پرداخت کردی بردار وگرنا.
اتفاقی که نباید برای بهترین و عزیز ترین کسات میوفته!
چون راضی نیستم حلال نیست!

آخرین جستجو ها

وبلاگ آژانس مسافرتی مهر پرواز |مجری مستقیم تور خارجی و داخلی، رزرو آنلاین بلیط هواپیما، خدمات اخذ ویزا و پیکاپ پاسپورت henlouroless James's blog وب سایت رسمی سرتیپ قاسم فراوان صبح لرستان به امیدظهورآخرین منجی Arlene's receptions دیجیتال دانشجوی سیریک tesublesac